در بهار زندگی احساس پیری میکنم
با همه آزادگی فکر اسیری میکنم
بس که بد دیدم ز یاران به ظاهر مهربان
بعد از این بر کودک دل سخت گیری میکنم
در به رویم بسته ام ، از این و از آن خسته ام
من به جمع آشیان پاشیدگان پیوسته ام
ای خدای آسمان ، بهتر تو میدانی که من
بارها در راه او تا پای جان بنشسته ا
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.